جدول جو
جدول جو

معنی فارغ بال - جستجوی لغت در جدول جو

فارغ بال
(رِ)
فارغبال. آسوده خاطر:
کو ز شاه ایمن است و فارغ بال
شاه را بخت فرخ آمدفال.
نظامی.
رجوع به فارغ البال شود
لغت نامه دهخدا
فارغ بال
آرام، آسوده، راحت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فارغ البال
تصویر فارغ البال
آسوده خاطر، آسوده دل، فارغ الحال، با آسودگی خاطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فارغ دل
تصویر فارغ دل
فارغ البال، آسوده خاطر، آسوده دل، فارغ الحال، با آسودگی خاطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراغ بال
تصویر فراغ بال
کنایه از آرامش، آسایش، آسودگی خاطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراخ بال
تصویر فراخ بال
فراخ آستین، برای مثال فراخ بال کند عدل تنگ قافیه را / چنان که چرخ ردیف دوام او زیبد (خاقانی - ۸۵۳)
فرهنگ فارسی عمید
(فَ)
دست باز. کریم و بخشنده. فراخ آستین:
فراخبال کند عدل تنگ قافیه را
چنانکه چرخ ردیف دوام او زیبد.
خاقانی.
رجوع به فراخ آستین شود
آسوده خاطر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رِ غُلْ)
آسوده خاطر. آسوده دل: پیوسته آسوده و مرفه الحال و آزاد و فارغ البال. (ترجمه محاسن اصفهان ص 132). تا ایشان مرفه الحال و فارغ البال در این طرف مقیم شدند. (ترجمه تاریخ قم ص 5). و رجوع به فارغ بال شود
لغت نامه دهخدا
(فَ)
آنکه بی تشویش معاش کند و بال در لغت عرب به معنی دل است. (از آنندراج). رجوع به فارغ بال و فارغ البال شود
لغت نامه دهخدا
(فَ غِ)
آسودگی خاطر. آسایش و راحتی خیال:
ور چو پروانه دهد دست فراغ بالی
جز بدان عارض شمعی نبود پروازم.
حافظ (دیوان چ قزوینی ص 230)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
شادی و سرور و خوشی. (ناظم الاطباء). مرادف فراغبالی باشد (!). (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فارغبالی
تصویر فارغبالی
آسودگی خاطر فراغ بال فارغ دلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فارغبال
تصویر فارغبال
سبکبار آسوده خاطر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراغ بال
تصویر فراغ بال
آسوده دل در تازی بال برابر با دل است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فارغ دل
تصویر فارغ دل
آسوده دل آسوده دل آسوده خاطر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراغبال
تصویر فراغبال
آنکه بی تشویش زندگی کند فارغ بال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فارغ البال
تصویر فارغ البال
جدا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فارغبال
تصویر فارغبال
((رِ))
آسوده خاطر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراخ بال
تصویر فراخ بال
((فَ))
آسوده خاطر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراغبال
تصویر فراغبال
آسوده خاطر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فارغ البال
تصویر فارغ البال
آسوده دل
فرهنگ واژه فارسی سره
آزاد، آسوده، بی تشویش، بی دغدغه، آسوده دل، آسوده خاطر، خاطرجمع، راحت، رها، فارغ، مرفه
متضاد: مضطرب
فرهنگ واژه مترادف متضاد