دست باز. کریم و بخشنده. فراخ آستین: فراخبال کند عدل تنگ قافیه را چنانکه چرخ ردیف دوام او زیبد. خاقانی. رجوع به فراخ آستین شود آسوده خاطر. (ناظم الاطباء)
دست باز. کریم و بخشنده. فراخ آستین: فراخبال کند عدل تنگ قافیه را چنانکه چرخ ردیف دوام او زیبد. خاقانی. رجوع به فراخ آستین شود آسوده خاطر. (ناظم الاطباء)
آسوده خاطر. آسوده دل: پیوسته آسوده و مرفه الحال و آزاد و فارغ البال. (ترجمه محاسن اصفهان ص 132). تا ایشان مرفه الحال و فارغ البال در این طرف مقیم شدند. (ترجمه تاریخ قم ص 5). و رجوع به فارغ بال شود
آسوده خاطر. آسوده دل: پیوسته آسوده و مرفه الحال و آزاد و فارغ البال. (ترجمه محاسن اصفهان ص 132). تا ایشان مرفه الحال و فارغ البال در این طرف مقیم شدند. (ترجمه تاریخ قم ص 5). و رجوع به فارغ بال شود